loading...
Booteek بهترین مطالب اینترنت در وبسایت
Booteek بازدید : 136 چهارشنبه 09 اسفند 1391 نظرات (3)
تنها بازمانده يك كشتی شكسته توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد، با بيقراری به درگاه خداوند دعا می‌كرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقيانوس چشم می‌دوخت، تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نمی‌آمد.
سرآخر نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك خارج از كلك بسازد تا از خود و وسايل اندكش را بهتر محافظت نمايد، روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگين فرياد زد: «خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟»
صبح روز بعد او با صدای يك كشتی كه به جزيره نزديك می‌شد از خواب برخاست، آن می‌آمد تا او را نجات دهد.
مرد از نجات دهندگانش پرسيد: «چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، ديديم!»
آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی كه بنظر می‌رسد كارها به خوبی پيش نمی‌روند، اما نبايد اميدمان را از دست دهيم زيرا خدا در كار زندگی ماست، حتی در ميان درد و رنج.
دفعه آينده كه كلبه شما در حال سوختن است به ياد آورید كه آن شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند.
برای تمام چيزهای منفی كه ما بخود می‌گوييم، خداوند پاسخ مثبتي دارد،

تو گفتی «آن غير ممكن است»، خداوند پاسخ داد «همه چيز ممكن است»،

تو گفتی «هيچ كس واقعاً مرا دوست ندارد»، خداوند پاسخ داد «من تو را دوست دارم»،

تو گفتی «من بسيار خسته هستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو آرامش خواهم داد»،

تو گفتی «من توان ادامه دادن ندارم»، خداوند پاسخ داد «رحمت من كافی است»،

تو گفتی «من نمی‌توانم مشكلات را حل كنم»، خداوند پاسخ داد «من گامهای تو را هدايت خواهم كرد»،

تو گفتی «من نمی‌توانم آن را انجام دهم»، خداوند پاسخ داد «تو هر كاری را با من می‌توانی به انجام برسانی»،

تو گفتی «آن ارزشش را ندارد»، خداوند پاسخ داد «آن ارزش پيدا خواهد كرد»،

تو گفتی «من نمی‌توانم خود را ببخشم»، خداوند پاسخ داد «من تو را ‌بخشیده ام»،

تو گفتی «من می‌ترسم»، خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام»،

تو گفتی «من هميشه نگران و نااميدم»، خداوند پاسخ داد «تمام نگرانی هايت را به دوش من بگذار»،

تو گفتی «من به اندازه كافی ايمان ندارم»، خداوند پاسخ داد «من به همه به يك اندازه ايمان داده ام»،

تو گفتی «من به اندازه كافی باهوش نيستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو عقل داده ام»،

تو گفتی «من احساس تنهايی می‌كنم»، خداوند پاسخ داد

«من هرگز تو را ترك نخواهم كرد»

Booteek بازدید : 140 سه شنبه 08 اسفند 1391 نظرات (0)
اگر با دیدن یک زندگی عاشقانه، به دنبال رازورمز عجیبی در زندگی آنها می گردید، دست نگه دارید. لیلی و مجنون ها راز پیچیده ای برای عاشق هم بودن ندارند. برای اینکه شما هم در گروه خوشبخت ترین ها جا بگیرید، لازم نیست کار خارق العاده ای انجام دهید. باور کنید همین موضوعاتی که راحت از کنارشان می گذرید و همین ریزه کاری هایی که هر روز فراموش شان می کنید، کلید خوشبختی شما هستند.


هیجان های ساده ای که پیش از این به آنها اهمیت نمی دادید و درد دل هایی که فکر می کردید سر همسرتان را به درد می آورند، می توانند خیلی زود فاصله ای که میانتان افتاده را از بین ببرند و شما را هم به گروه خوشبخت ترین ها وارد کنند. پس برای شروع، کمی به پیشنهادهای ما فکر کنید و بعد به دنبال راه حل های ساده و تازه تری برای خوشبخت بودن بگردید.

● زندگی​تان را دو نفرکنید

مهم نیست که او به سبب کار دیر به خانه بازمی گردد یا برای رسیدگی به موضوع دیگری بعد از شما وارد خانه می شود. نشان دادن انتظار تان به او یکی از موضوعاتی است که می تواند همسرتان را برای وارد شدن به خانه، هیجان زده کند. این انتظار می تواند با یک ظاهر آراسته، یک میز غذا یا برنامه ریزی برای یک فعالیت دونفره خودش را نشان دهد. اگر فیلم جدیدی را خریده اید، بهتر است صبر کنید که او به خانه بازگردد و در فرصتی مناسب با هم آن را تماشا کنید.


حتی اگر به شدت بستنی سنتی هوس کرده اید، تا رسیدن او به سهم خودتان هم دست نزنید. به همسرتان نشان دهید که حتی اتفاق های کوچک، بدون حضور او در خانه نمی افتد و شما برای کوچک ترین لذت هایتان هم دوست دارید او را شریک کنید. گمان نکنید هربار که چنین انتظاری را تحمل می کنید، او با یک واکنش هیجان انگیز باید پاسخ تان را بدهد بلکه به تاثیری که این با هم بودن در طول زمان بر زندگی شما می گذارد فکر کنید و با مشترک کردن زندگی تان، یک آینده خوب را تضمین کنید.

● به موقع غر بزنید

طبیعی است که در زندگی شما هم مثل آدم های دیگر، اختلاف نظرها و سوء تفاهم هایی وجود داشته باشد و طبیعی است که شما هم مثل آدم های دیگر بخواهید، با بحث و حرف زدن مشکل تان را حل کنید. اما یادتان نرود که بدون انتخاب زمان و مکان درست، بازنده خواهید بود. اگر همسرتان در کنار شما نیست، تا رسیدن او به خانه صبر کنید و بعد توضیح دهید چه موضوعی شما را نگران کرده و از او هم توضیح بخواهید. اگر خسته است، مشغول فوتبال دیدن است یا برای انجام کاری عجله دارد، هرگز موضوع را مطرح نکنید و تا آرام شدن شرایط صبر کنید.


این صبر کردن هم به شما یک موقعیت طلایی برای برطرف کردن سوء تفاهم می دهد و هم فرصت فکر کردنی که می تواند شما را برای یک بحث جدی آماده تر کند. پیش کشیدن مشکلات در بسیاری از شرایط، نه تنها کمکی به حل آنها نمی کند، بلکه تنها از شما تصویری می​سازد که دوست دارد همیشه و همیشه غر بزند.

● عادات​ سریع عوض نمی​شوند

گمان نکنید که با غر زدن می توانید او را اصلاح کنید. در چنین شرایطی، فشارهای شما تنها او را مقاوم تر می کند و باعث می شود که بیشتر روی رفتارها و عقایدش پافشاری کند. اگر می خواهید همسرتان را تغییر دهید، در اولین قدم، با آرامش برایش توضیح دهید که چرا این رفتار شما را آزار می دهد.


حالا که موضع تان را در این مورد روشن کردید، به او کمی زمان بدهید. رفتارهای شما در این دوره می تواند تاثیرگذار باشد و عادات نادرست او را به مرور تغییر دهد. او را تحقیر نکنید و با مدام گلایه کردن زندگی تان را درگیر مشکل تازه ای نکنید. البته درست است که برخی از عادات او در طول زمان و با درخواست شما تغییر می کند و با شبیه تر شدن شما به هم، شکل دیگری به خود می گیرد اما برخی از عادات ممکن است تا ابد تغییر نکند.


شاید علاقه همسرتان به شما باعث کمرنگ تر شدن عاداتی شود که شما را عذاب می دهد اما اگر انتظار دارید که او یک شبه تغییر کند و عادات معمولش را کنار بگذارد، تنها خودتان را آزار می دهید. یادتان نرود که بعضی از رفتار ها، جزو اصلی شخصیت او هستند و نه با غر زدن و نه با تهدید کردن، نمی توانید آنها را تغییر دهید. اگر او خجالتی است، با فشارهای شما اجتماعی نمی شود و اگر زود جوش می آورد، با قهر شما یک شبه فرشته نمی شود. درست است که این عادات هم می تواند به مرور زمان کمرنگ شود اما بعضی هایشان هیچ وقت از وجود او حذف نمی شود.

● با هم فکر کنید

خیلی از کارها و تصمیمات، ممکن است تنها مربوط به شما باشند و حتی ممکن است در آن مورد خاص، شما بیشتر از همسرتان توانایی یا اطلاع داشته باشید اما حتی در این موارد هم، قرار نیست تکروی کنید. سعی کنید همسرتان را تا آنجا که می توانید در فعالیت هایتان دخیل کنید. وارد کردن او به حوزه های دیگر زندگی تان به معنی مداخله در کارهای شما نیست. بلکه از این طریق می توانید احساسی که نسبت به فعالیت های مختلف دارید را به او منتقل کنید و به او نشان دهید که برای بخش های مختلف زندگی تان چقدر ارزش قائل هستید.


صحبت کردن درباره شرایط کاریتان، به او می گوید که چقدر عاشق کار تان هستید یا اینکه برای دریافت حقوق پایان ماه تان، چقدر فشار را تحمل می کنید. او را در همه ابعاد زندگی تان شریک کنید و نگذارید حتی در لحظاتی که برای ورزش کردن، کار، ملاقات دوستان و... از او دور هستید، از حس و حال شما بی خبر بماند.

● شما باید بهترین باشید

شاید فکر کنید همسرتان از آن دسته آدم هایی است که به ظاهر شما توجه نمی​کند یا جایگاه شغلی و تحصیلی تان برایش اهمیتی ندارد. ممکن است فکر کنید او شما را بدون هیچ کدام از این جزئیات دوست دارد و برایش تنها و تنها خود شما مهم هستید. خب! ما این موضوع را رد نمی کنیم، تنها می گوییم این تمام واقعیت نیست. درست است که همسرتان شما را همان طور که هستید دوست دارد اما ریزه کاری هایی که به نظرتان بی اهمیت می رسند، می توانند آرام آرام روی نظر او تاثیر بگذارند.


نه اینکه با یک روز نامرتب بودن، بیمار شدن یا رها کردن کار تمام عشقش از بین ببرد اما او هم مثل هر شخص دیگری، مطمئنا از اینکه یک زن کم عیب و نقص داشته باشد، لذت می برد. شاید او با دیدن برخی موضوعات یا شکست هایتان، واکنشی نشان ندهد اما همسر شما هم مثل آدم های دیگر دوست دارد شما را در همه ابعاد زندگی تان یک سر و گردن بالاتر از دیگران ببیند. یادتان نرود که همه آدم ها به دلایلی برای افتخار کردن احتیاج دارند؛ دلایلی که شاید برخی هایشان کوچک و کم اهمیت باشند اما به هیچ قیمتی نباید حذف شوند.
Booteek بازدید : 145 دوشنبه 07 اسفند 1391 نظرات (0)

چه می‌خواهید؟ یک کار خوب؟ یک رابطه زندگی مشترک عاشقانه بادوام؟ سفر یک ساله در اقیانوس آرام در کشتی مجلل خودتان؟ یا فقط بهتر کنار آمدن با خودتان؟

شاید یک یا چند مورد از اینها را در زندگی بخواهید. اما ورای همه اینها و خیلی آرزوهای دیگر، همیشه آرزوی رسیدن به خوشبختی وجود دارد.

یک راه عالی برای پیدا کردن نکات مفید و امتحان‌شده این است که به عقب برگردید. به تاریخ نگاه کنید. ایده‌هایی را پیدا کنید که طی چند هزار سال گذشته بارها و بارها امتحان شده است. در زیر به 7 مورد از این نکات اشاره می‌کنیم.

1. انتخاب با شماست

اکثر افراد به همان اندازه که ذهن خود را برای شاد بودن آماده می‌کنند، شاد هستند. – آبراهان لینکلن (Abraham Lincoln)

برای ساختن یک زندگی شاد، به چیزهای زیادی نیاز نیست؛ همه چیز در خودتان است، در طرز فکر خودتان. – مارکوس آرلیوس آنتونیوس (Marcus Aurelius Antoninus)

دنیای آدم‌های شاد از دنیای آدم‌های ناشاد متفاوت است. – لودویگ ویتگن‌اشتاین (Luwig Wittgenstein)

اینکه خودتان و دنیایتان را چطور می‌بینید، انتخاب‌ها و عادت‌های آگاهانه شما هستند. عینکی که برای نگاه کردن به همه چیز به چشم می‌زنید، نحوه تفسیر شما از اتفاقات را رقم می‌زند. و بنابر این تفسیرهاست که عمل می‌کنید. و همه اینها زندگی شما را می‌‌سازد.

می‌توانید تصمیم بگیرید که در چیزهای خیلی کوچک زندگی شادی و خوشبختی را ببینید. می‌توانید انتخاب کنید که همه اتفاقات را به طریقی مثبت تحلیل کنید.
و انتخاب‌های شما مقدار شادی که در زندگی پیدا و ایجاد می‌کنید را تعیین می‌کند.

2. به امروز فکر کنید، نه دیروز و نه فردا.

وقتی یک در خوشبختی بسته می‌شود، در دیگری به رویتان باز می‌شود، اما معمولاً ما آنقدر به آن در بسته چشم می‌دوزیم که در جدیدی که باز شده است را نمی‌بینیم. – هلن کلر (Helen Keller)

نادان خوشبختی را در دوردست‌ها می‌جوید، دانا آن را زیر پای خود می‌رویاند. -- جیمز اوپنهایم (James Oppenheim)

شما فقط امروز را دارید. فقط همین امروز را. دیروز خاطره‌ای بیش نیست و نمی‌توانید تغییرش دهید. فردا خیالی بیش در ذهنتان نیست. سعی کنید بیشتر در زمان حال زندگی کنید؛ در همین امروز. نگران آینده و گذشته‌تان نباشید. درغیراینصورت بخش مهمی از شادی و خوشبختی را که همین الان در اختیارتان است از دست می‌دهید.

3. قدرشناسی را فراموش نکنید.


انسان‌ها عاشق شمردن مشکلاتشان هستند اما لذت‌هایشان را نمی‌شمارند. اگر آنها را هم می‌شمردند می‌فهمیدند که به اندازه کافی از زندگی لذت برده‌اند. – فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoevsky)

ما معمولاً فراموش می‌کنیم که خوشبختی درنتیجه به دست آوردن چیزی که نداریم، به دست نمی‌آید، بلکه از تشخیص و قدردانی بابت چیزهایی که داریم به وجود می‌آید. – فردریک کونیگ (Fredrick Keonig)

باید قدردان کسانی باشیم که شادمان می‌کنند؛ آنها باغبانان مهربانی هستند که روحمان را شکوفا می‌سازند. – مارسل پروست (Marcel Proust)

یکی از ساده‌ترین و سریع‌ترین راه‌های تبدیل روحیه منفی به مثبت، قدرشناسی و شکرگزاری است.

چند چیزی که می‌توانید بخاطر آن خدا را شکر کنید و قدردان باشید عبارتند از: نور خورشید و هوا. سقفی که بالای سرتان است؛ سلامتی‌تان، یک برنامه تلویزیونی خوب؛ یک فیلم یا آهنگ زیبا. دوستان و خانواده‌تان، همکارانتان و ...

یک دقیقه امتحان کنید و ببینید چه تاثیر خوبی بر احساستان خواهد داشت. با شکرگزاری و قدرشناسی از دنیای اطرافتان احساس فوق‌العاده‌ای پیدا می‌کنید و روحیه افرادیکه از آنها قدرشناسی می‌کنید نیز عالی می‌شود.

4. به فردی دیگر کمک کنید به خوشبختی برسد.

از آنجاکه با لذت دادن به دیگران لذت بیشتری می‌برید، باید تلاش بیشتری برای شاد کردن دیگران به کار گیرید. – النور روزولت (Eleanor Roosevelt)

هزاران شمع را می‌توان با یک شمع روشن کرد بدون اینکه زندگی آن شمع کوتاهتر شود. تقسیم خوشبختی هیچوقت از آن کم نمی‌کند. – بودا (Buddha)

اگر می‌خواهید برای یک ساعت خوشبخت باشید – چرت بزنید.
اگر می‌خواهید یک روز خوشبخت باشید – به ماهیگیری بروید.
اگر می‌خواهید یک سال خوشبخت باشید – پول ارث ببرید.
اگر می‌خواهید همه عمر خوشبخت باشید – به یک نفر کمک کنید. – ضرب‌المثل چینی

خوشبختی مانند یک بوسه است. برای اینکه از آن لذت ببرید باید آن را با کسی سهیم باشید. – برنارد ملتزر (Bernard Meltzer)

مطمئناً این یکی از متداول‌ترین باورهای موجود درمورد خوشبختی است. شاید کلیشه‌ای به نظر برسد اما خیلی خوب عمل می‌کند. وقتی باعث خوشبختی و خوشحالی فردی دیگر می‌شود—مثلاً با کمک کردن به او در کاری—می‌توانید آن را حس کنید، ببینید و بشنوید. و آن احساس شادی و خوشبختی دوباره به سمت خودتان جریان می‌یابد. بعد تازه کلی اعتماد‌به‌نفس پیدا می‌کنید که توانسته‌اید کسی را شاد کنید.

و بخاطر عمل متقابل، این امکان وجود دارد که آن فرد هم برای شاد و خوشبخت کردن شما تلاش کند.

5. چند مورد از آرزوها و خواسته‌های کم‌ارزش‌تر خود را فراموش کنید.

اگر می‌خواهید فردی را شاد کنید، نباید به دارایی‌های او اضافه کنید، از خواسته‌هایش کم کنید. – اپیکور (Epicurus)

هیچوقت نمی‌توانید از چیزهایی که لازم ندارید به اندازه‌ای به دست آورید که شادتان کند. – اریک هوفر (Eric Hoffer)

غنی‌ترین کسی است که لذت‌های ارزان‌تری دارد. – هنری دیوید تورو (Henry David Thoreau)

اگر به جای بیشتر و بیشتر و بیشتر، کمتر بخواهید، احتمال برآورده شدن خواسته‌ها و آرزوهایتان بیشتر خواهد شد. و اگر چند مورد از این خواسته‌هایی که خیلی برایتان مهم نیستند را دور بریزید مطمئناً احساس استرس و نگرانی کمتری هم خواهید داشت. زندگی برایتان آرام‌تر و بهتر می‌شود و از روزتان لذت بیشتری می‌برید و متوجه می‌شوید که خوشبختی همان موقع هم در زندگیتان وجود دارد.

6. کارهایی را انجام دهید که دوست دارید.


موفقیت کلید خوشبختی نیست. خوشبختی کلید موفقیت است. اگر کاری که انجام می‌دهید را دوست داشته باشید، موفق خواهید شد. – آلبرت شوایتزر (Albert Schweitzer)

خوشبختی در داشتن پول نیست؛ در لذت به دست آوردن و تلاش خلاقانه است. – فرانکلین دی. روزولت (Franklin D. Roosevelt)

کاملاً بدیهی است. اما خیلی راحت ممکن است در دام انجام کاری که دوست ندارید بیفتید و ندرتاً پیش بیاید که کارهایی را انجام دهید که واقعاً دوست دارید. شاید نتوانید خودتان کاری که الان باید انجام دهید یا چند ساعت در روز یا هفته مجبوری انجام دهید را انتخاب کنید اما همیشه قدرت انتخاب دارید. همیشه زمان دارید. انتخاب با خودتان است.

7. یا حداقل کاری انجام دهید.

عمل همیشه با خوشبختی همراه نیست اما هیچ خوشبختی بدون عمل به دست نمی‌آید. – بنجامین دیزرائلی (Benjamin Disraeli)

بیست سال دیگر بخاطر کارهایی که انجام ندادید ناامیدتر خواهید بود تا نسبت به کارهایی که انجام دادید. پس کشتی زندگی‌تان را از منطقه امن بیرون بیاورید و به اکتشاف و خیال در دریای زندگی بروید. -- مارک تواین

یکی از بهترین راه‌ها برای نرسیدن به خوشبختی این است که خودتان را عقب نگه دارید و هیچ کاری نکنید. همیشه وارد عمل شدن آسان نیست، ممکن است ترسناک و سخت باشد. اما اگر وارد عمل نشوید، خیلی چیزها را از دست خواهید داد؛ مثل خیلی از لحظاتی که می‌توانید با آدم‌های مختلف بگذرانید و خیلی تجربیاتی که می‌تواند خوشبختی زیادی برایتان به ارمغان آورد.

Booteek بازدید : 141 یکشنبه 06 اسفند 1391 نظرات (0)
آیا میدانستید که در ایران باستان و در آئین پنج هزار ساله مهر(میترائیسم) روز یکشنبه مهرشید نام داشته که منظور از مهر میترا یا مهر خدای بزرگ آئین میترائیسم و معنی شید آفتاب و روشنایی میباشد یعنی
مهرشید روز مهر و آفتاب یا روشنایی بوده و امروزه در تقویم میلادی این روز sunday نام دارد که دقیقا به معنی روز آفتاب میباشد . و اینک بقیه روزهای هفته:


کیوان شید =شنبه
مهرشید =یکشنبه
مه شید =دوشنبه
بهرام شید =سه شنبه
تیرشید =چهارشنبه
هرمزشید =پنجشنبه
ناهیدشید یا آدینه=جمعه



اینک با بررسی ریشه های این واژگان به این برآیند ساده میرسیم:

کیوان شید = شنبه
Saturday = Satur + day
Saturn = کیوان
------------------------------------------------------------------
مهرشید = یکشنبه
Sunday = Sun + day
Sun = خور (خورشید) = مهر
------------------------------------------------------------------
مه شید = دوشنبه
Monday = Mon + day
Moon
= ماه
------------------------------------------------------------------
بهرام شید = سه شنبه
Tuesday = Tues + day
Tues =
god of war = Mars = بهرام
------------------------------------------------------------------
تیرشید = چهارشنبه
Wednesday = Wednes + day
Wednes =
day of Mercury = Mercury = تیر
------------------------------------------------------------------
هرمزشید = پنجشنبه
Thursday = Thurs + day
Thurs = Thor = day of Jupiter = Jupiter = هرمز
------------------------------------------------------------------
ناهیدشید یا آدینه= جمعه
Friday = Fri + day
Fri = Frig = day of Venues = Venues = ناهی
Booteek بازدید : 145 شنبه 05 اسفند 1391 نظرات (0)

ریزه‌كاری‌ها را فراموش نكنید. این تنها نصیحتی است كه می‌توانیم برایتان داشته باشیم. اگر می‌خواهید به آرزوهایتان برسید و به جایگاهی كه همین حالا در ابر بالای سرتان شكل گرفته دست پیدا كنید، سراغ تصمیم‌های عجولانه نروید. برای كاری كه در یك ساعت قرار است انجام دهید، یك روز فكر كنید و از این طریق راه یك ساعته را تنها در یك ربع طی كنید. شاید شما را با این توصیه گنگ كمی گیج كرده باشیم، حق دارید. پس برای آنكه ریزه‌كاری‌هایی كه می‌توانند شما را نجات دهند را بهتر بشناسید تا آخر این مطلب با ما باشید.

پس‌انداز، پس‌انداز، پس‌انداز كنید


مطمئن شوید كه به اندازه كافی صرفه‌جویی می‌كنید و هزینه‌های جاری زندگی‌تان را پایین می‌آورید. این بزرگ‌ترین قدمی است كه برای ساختن ستون‌های مالی‌تان می‌توانید بردارید. اگر مصمم شده‌اید و این نصیحت ما را پذیرفته‌اید، باید یك قدم دیگر هم برای این كار بردارید. از ریزه‌كاری‌ها غافل نشوید و هیچ خرجی را بی‌اهمیت ندانید. این ضرب‌المثل قدیمی كه می‌گوید یك تومن هم یك تومنه را مدام در ذهن‌تان زمزمه كنید و سعی كنید كه حتی یك تومن را هم الكی خرج نكنید. از طرف دیگر، سعی كنید از همین حالا، برای دوران پیری و بازنشستگی‌تان پس‌انداز كنید. نمی‌گوییم فقط و فقط برای پول جمع كردن كار كنید. شما هم حق تفریح دارید و باید از پولی كه با زحمت در می‌آورید لذت ببرید. اما برای آنكه تا ابد چنین لذتی را تجربه كنید، باید یكسری قانون برای دخل و خرج‌تان وضع كنید. مثلا می‌توانید قانون بگذارید كه هر ماه 12 تا 15درصد درآمدتان را پس‌انداز می‌كنید و در هیچ شرایطی هم از این قانون سرپیچی نمی‌كنید.



 

صددرصد مستقل باشید


سخت است. ما هم قبول داریم. اما تا زمانی كه شرایط‌تان بحرانی نشده از كسی كمك مالی نگیرید. بررسی‌ها می‌گویند كه حتی در دنیای امروز هم 42درصد افراد زیر40 سال از خانواده‌هایشان كمك مالی می‌گیرند. شاید فكر كنید كه چه اشكالی دارد! اما این موضوع در دراز‌مدت نه تنها كمكی به شما نمی‌كند بلكه می‌تواند برنامه‌های اقتصادی‌تان را هم با شكست روبه‌رو كند. پدر و مادرها آنقدر عاشق فرزندان‌شان هستند كه دوست دارند در هر مرحله‌ای دست بچه‌هایشان را بگیرند و از آنها حمایت كنند. اما واقعیت این است كه پدر و مادرها با این حمایت همیشگی‌شان، احساس مسئولیت فرزندان‌شان را كمتر می‌كنند و نمی‌گذارند طرح مالی دقیقی را با توجه به شرایط خودشان بریزند و آینده‌شان را با گرفتن تصمیم‌های كلیدی تضمین كنند. جالب اینجاست كه بچه‌ها هم به این موضوع توجهی نمی‌كنند و گمان می‌كنند كه حمایت بقیه به آنها كمك می‌كند كه زودترجلو بروند، درحالی كه این حمایت‌ها تنها باعث می‌شود سرجایشان درجا بزنند. اما اگر به جایی رسیده‌اید كه بدون كمك دیگران نمی‌توانید قدم بردارید، بهتر است از یك وام كمك بگیرید، وامی كه خانواده‌تان می‌توانند به شما بدهند و شما هم قطعا برای پس دادن آن در یك زمان معین تلاش و برنامه‌ریزی می‌كنید.

كمتر از آنچه دارید، خرج كنید


همه ما ایده‌آل‌هایی داریم كه به‌خاطر‌شان تلاش می‌كنیم. یكی دوست دارد یك خانه سه اتاقه در فلان محله داشته باشد و یكی هم برای خرید فلان ماشین كار می‌كند. این موضوع كاملا طبیعی است اما مشكل از زمانی شروع می‌شود كه شما به پول مورد‌نظر دست پیدا می‌كنید و حاضر می‌شوید چند میلیون هم از داشته‌تان بیشتر خرج كنید و به آرزویتان برسید. اما اگر واقعا می‌خواهید از نظر اقتصادی موفق باشید، باید دست نگه ‌دارید. اگر شما برای تهیه 200‌میلیون تومان تلاش كرده بودید و حالا می‌خواهید 180میلیونی كه دارید را با 20‌میلیون قرض روی هم بگذارید و یك خانه بخرید، سخت در اشتباهید. اگر یك فرد اقتصادی باشید، به جای چنین تصمیمی یك خانه 150‌میلیون تومانی می‌خرید و 30‌میلیون باقی‌مانده را هم در محلی كه مناسب می‌دانید سرمایه‌گذاری می‌كنید. چند سال بعد كه باز هم پس‌انداز كردید و از این 30 میلیون 130 میلیون ساختید، خانه را با نصف این پس‌انداز عوض می‌كنید و باقی‌مانده‌اش را دوباره سرمایه‌گذاری
می‌كنید.



 

قرض كردن، ممنوع


هرقدر هم برایتان سخت باشد باید تحمل كنید. حتی اگر شده با اتوبوس و مترو سر كار بروید. مهم نیست اگر در این ماه یخچال‌تان خالی باشد، در هر شرایطی كه باشید، سعی كنید قرض نكنید. اغراق نیست اگر بگوییم كه قرض‌كردن شبیه یك باتلاق است. باتلاقی كه تا ماه‌ها شما را در خود فرو می‌برد و نمی‌گذارد لذت پولی كه در می‌آورید را ببرید. اگر هم مجبور شدید چنین كاری را انجام دهید، سعی كنید كمترین پول ممكن را از دیگران بگیرید و با اولین پولی كه دست‌تان می‌آید آن را پرداخت كنید. اگر همین الان مقروض هستید، بدهی‌هایتان را با حقوق این ماه صاف كنید و تاثیرش را روی شرایط مالی‌تان در ماه‌های بعد ببینید.



 

بانك خودتان را تاسیس كنید


همین امروز به یك فروشگاه لوازم‌التحریر بروید و یك پوشه یا كلاسور قسمت بندی شده و یك بسته برچسب در سایز كوچك بخرید. روی برچسب‌ها پرداختی‌های ماهانه‌تان را بنویسید؛ از قسط و قبض و اجاره‌خانه گرفته تا خرج‌های رایجی مثل كلاس‌های مختلف و حتی هزینه بنزین یا رفت‌وآمد. یك قسمت از پوشه را هم به هزینه‌های درمانی و یك قسمت دیگر را به تفریح، پس‌انداز و حتی خرید اختصاص دهید. وقتی حقوق‌تان را گرفتید اول سراغ پرداختی‌های اصلی بروید و پولی كه باید را در آن بخش‌ها بگذارید. حالا باقی‌مانده پول‌تان را به نسبت متعادلی در بخش‌های باقی‌مانده قرار دهید. هیچ بخشی را نادیده نگذارید. شما به تفریح هم احتیاج دارید و بیماری هم قبلش خبر نمی‌دهد. شاید اول كار فكر كنید كه پول كمی را در بعضی بخش‌ها گذاشته‌اید اما بعد از چند ماه می‌بینید كه بودجه قابل توجهی را در همه بخش‌ها دارید. دلیلش هم این است كه شما در همه ماه‌ها مریض نمی‌شوید، خرید نمی‌كنید و دست به پس‌انداز‌تان نمی‌زنید. اگر نمی‌خواهید دچار بی‌پولی‌های ناگهانی شوید، این بانك كوچك را جدی بگیرید و از همین امروز آن را تاسیس كنید.

به فكر پیری‌تان باشید


تحقیقات می‌گویند جوان‌های موفق، همیشه تصویر دوره پیری‌شان را هم پیش چشم‌شان دارند، حتی بعضی‌‌ از آنها دوست دارند، زمان حال را قربانی كنند تا آینده بهتری داشته باشند. در خیلی مواقع هم افراد نگاهی به وضعیت پدر و مادر و آدم‌های اطراف‌شان می‌اندازند تا از آنها درس بگیرند. شاید بد نباشد كه شما هم نگاهی دقیق‌تر به آنها بیندازید. نمی‌گوییم زمان حال را قربانی كنید بلكه تنها معتقدیم كه نباید آینده را تمام و كمال فراموش كنید. یادتان نرود كه امروز، آینده دیروز است و اگر دیروز بهتر تصمیم می‌گرفتید، الان در شرایط بهتری بودید. برای اینكه موفق شوید، باید از اهداف كوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلند‌مدت كمك بگیرید. در واقع قبل از هر چیز باید هدف بلندمدت‌تان را تنظیم كرده و بعد با اهداف میان‌مدت و كوتاه‌مدت راه رسیدن به این هدف طلایی را هموار كنید.



 

قبض‌ها را فراموش نكنید


شاید فكر كنید نپرداختن قبض‌های جریمه، تلفن همراه و... می‌تواند یك صرفه‌جویی باشد. اما كنار گذاشتن قبض‌ها، یكی از موضوعاتی است كه باعث شكست مالی‌تان می‌شود. درست است پولی كه در كیف‌تان است، گاهی از برنامه‌های آینده‌تان هم عزیزتر می‌شود اما پرداختن یك قبض بدون آنكه دوبرابر شود، خودش یك صرفه‌جویی به حساب می‌آید. گذشته از صرفه‌جویی در این هزینه‌ها، داشتن یك برنامه مالی بیشتر از هر چیزی به شما كمك می‌كند، پس در روزی كه حقوق‌تان را می‌گیرید، فهرستی از پرداختی‌های ضروری را بنویسید و یكی‌یكی آنها را بپردازید‌. شاید چیز زیادی از حقوق‌تان باقی نماند اما بخواهید، نخواهید اوضاع زندگی‌تان همین است.

Booteek بازدید : 147 جمعه 04 اسفند 1391 نظرات (0)

می‌گویند یكی از شیرین‌ترین بخش‌های زندگی، ازدواج است اما متاسفانه برای بسیاری از جوانان این شیرینی به تلخی طلاق می‌انجامد. متاسفانه یکی از مسائلی که امروزه در جامعه پررنگ‌تر از قبل شده، پدیده طلاق است. آمارها حاکی از آن است که در دهه اخیر درصد طلاق بسیار بالا رفته، به طوری که می‌گویند در شهرها از هر 3 ازدواج، یکی به طلاق منجر می‌شود که متاسفانه پیامدهای جبران‌ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. در این مطلب به علت‌های اصلی طلاق در جامعه ایران اشاره می‌كنیم.

اگر طرف شما خیلی با شما فرق دارد احتیاط كنید


1- عدم شناخت از یکدیگر قبل از ازدواج


اولین علت اصلی طلاق در جامعه‌ایران، نداشتن شناخت مناسب زوج ها نسبت به یکدیگر پیش از ازدواج است. به بیان دیگر خانواده و خود فرد نسبت به خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری شریک آینده زندگی‌اش آگاهی ندارد.

اما راه‌حل این مشكل چیست؟ برای شناخت صحیح، زوج‌ها ابتدا باید خود را بشناسند و زمانی که به خودشناسی رسیدند در درجه بعد به دنبال کسی باشند که با توانایی‌ها و ارزش‌هایشان همخوانی داشته باشد. برای شناختن یکدیگر باید چند ملاک و معیار را مورد بررسی قرار دهند از جمله:

  • از نظر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شبیه هم باشند، زیرا نگاه و گفت‌وگوی فضای زندگی از این مدخل است
  • به لحاظ مذهبی در یک راستا باشند و به اعتقادات یکدیگر احترام بگذارند.
  • تفاوت سنی را در نظر بگیرند. معمولا یک ازدواج معقول آن است که پسر بزرگ‌تر از دختر باشد. برخی این سؤال را مطرح می‌کنندکه اگر سن دختر از پسر بالاتر باشد چه پیش می‌آید؟ در پاسخ باید گفت که اگر طرف مقابل تمام ملاک‌های دیگر طرف مقابل را داشته باشد و تفاوت سنی را هم دختر و هم پسر پذیرفته باشند مشكلی نیست.
  • توجه به ظاهر: باید هر دو طرف از ظاهر و آراستگی شریک زندگی‌شان خوش‌شان بیاید. اگر چه خیلی از جوانان این مورد را به عنوان اولین و مهم‌ترین نكته در نظر می‌گیرند و بعد سراغ سایر ملاک‌ها و معیارها می‌روند که این نوع شیوه انتخاب، نادرست است.
  • میزان یکسان انرژی: دختر و پسر باید انرژی‌های یکسان داشته باشند، زیرا این مسئله به آنها کمک می‌کند که همپا و رفیق یکدیگر باشند.
  • توجه به عادت‌های شخصی: باید به این مسئله توجه داشت که آیا ما به عنوان یک همسر می‌توانیم با عادت‌های شریک آینده زندگی‌مان مانند نوع و نحوه صحبت کردن، لباس پوشیدن، راه رفتن و... کنار بیاییم.
  • میزان پول خرج کردن: این را باید بدانید كه نوع، میزان و نحوه پول خرج کردن در زندگی مشترک بسیار مهم است و اگر در این زمینه مشكلی باشد، می‌تواند حتی منجر به طلاق شود.

زوج‌های جوان باید بدانند که بعد از ازدواج هیچ تغییری رخ نمی‌دهد بلکه اصرار در تغییر باعث مقاومت طرف مقابل، لج و لجبازی، دعوا و قهر و درنهایت منجر به طلاق می‌شود، پس اگر نمی‌خواهید با طلاق و تبعات آن روبه رو شوید، این ملاک‌ها را جدی بگیرید.

بارها دیده شده است که دختران و پسران جوان برای انتخاب همسر به دنبال شخصی متفاوت از خود در واقع نقطه مقابل خود به لحاظ شخصیتی می‌گردند. به عنوان مثال ممکن است که دختری اجتماعی با روابط عمومی قوی به دنبال مردی باشد که روابط اجتماعی محدودی داشته باشد، وقتی این زوج کنار هم قرار گیرند مسلما یکدیگر را درک نمی‌کنند و در آینده همین درك نكردن، مسئله ساز خواهد شد. افراد برای انتخاب شریک زندگی‌شان باید تشابه شخصیتی را مدنظر قرار دهند و شریکی را انتخاب كنند که از هر جهت شبیه خودشان باشد.



 

می‌توانید با هم حرف بزنید؟


2- توانایی نداشتن ارتباط موثر و سازگار نبودن(عدم تفاهم)


دومین دلیل طلاق در جامعه‌ایران‌نداشتن تفاهم است. زوج‌ها برای ادامه یک ارتباط رضایتمند باید از مهارت‌های زندگی مانند گفت‌وگو کردن، گوش دادن و توانایی حل مسئله آگاهی داشته باشند و این را بدانند که با تشکیل زندگی «من» و «منیت» از بین رفته و «من» تبدیل به «ما» می‌شود. در زندگی‌مشترک نفع «ما» مطرح است. همچنین زوج‌ها باید توانایی سازگاری در هر شرایطی را داشته باشند. در زندگی مشترک، گفت‌وگو کردن به عنوان یک عامل مهم در ازدواج موفق است. زوج‌هایی که بیشتر اهل گفت‌وگو هستند، توانایی حل مسئله را نیز دارند. متاسفانه از هر 10 زوج، کمتر از 3 زوج توانایی گفت‌وگو کردن به شیوه مناسب را دارند. باید به این مسئله توجه داشت که وقتی نتوان با گفت‌وگو به حل مسئله‌ای پرداخت، مشکل بغرنج خواهد شد.

تكراری نشوید

3- آبیاری نشدن رابطه (تکراری شدن)


سومین علت اختلاف و طلاق میان زوج‌ها، تکراری شدن زن و شوهر برای یکدیگر است. این را باید دانست که رابطه زناشویی مانند یک گیاه است و باید برای رشد آن و جلوگیری از خراب شدن و پژمرده شدن به آن رسیدگی کرد. منظور این است که حس‌ها و نگاه‌های تازه که در روزهای نخست آشنایی وجود داشته را دوباره بسازیم. تازگی داشتن برای یکدیگر سبب می‌شود که هر دو طرف از لحاظ عاطفی به یکدیگر نزدیک شوند و حس مهم بودن را به یکدیگر انتقال دهند. زمانی که زوج‌ها وارد فضای طلاق می‌شوند در واقع این پیام را برای یکدیگر می‌فرستند که «تو برای من مهم نیستی.» این در حالی است كه هر دو طرف می‌توانند كارهایی انجام دهند كه برای طرف مقابل تكراری و خسته‌كننده نشوندوطرف مقابل هم اهمیت آنها‌را در زندگی خودش بداند‌.



 

وقتی دیگران زندگی را خراب می‌كنند


4- دخالت‌هایی از بیرون

چهارمین علت اصلی طلاق را می‌توان دست‌های دخالت‌گری از بیرون دانست، دخالت‌ها می‌تواند شامل موارد ذیل باشد:

  • دخالت خانواده: متاسفانه بسیاری از زوج‌ها این مجال و اجازه را به خانواده‌هایشان می‌دهند که از همان روزهای اول ازدواج در زندگی‌شان مداخله كنند. علت این دخالت به وابستگی فرد به خانواده نخستینش بازمی‌گردد. دختر و پسر وقتی درصدد تشکیل زندگی مشترك هستند، باید وابستگی خود را از خانواده کم كنند و هر کدام از آنها برای پایداری زندگی شان به مدیریت خانواده خود بپردازند.
  • دخالت امور شغلی و کاری: اهمیت دادن بیش از اندازه به کار و شغل سبب می‌شود که زوج‌ها نتوانند وقت مفید و کافی کنار یکدیگر داشته باشند که بالطبع این مسئله باعث می‌شود محبت در خانواده کمرنگ شود. این را باید دانست که شغل همه زندگی نیست بلکه ابزاری برای زندگی است.
  • دخالت اهداف شخصی: گاهی یکی از زوجین اهداف خود را بزرگ جلوه داده و به آن بها می‌دهد، مثلا ممکن است یکی از همسران دوست داشته باشد به خارج از کشور مهاجرت کند یا اینکه در منطقه خاصی خانه داشته باشد، در حالی كه طرف مقابل چنین تفكری ندارد. وقتی به این مسائل بیش از حد پرداخته شود عملا سکان زندگی از دست زن و شوهر خارج می‌شود و روابط به سمت گسسته شدن پیش می‌رود. بهترین راه‌حل برای این دسته از زوج‌ها این است که امیال و اهداف خود را در خانه مطرح کنند و تصمیم مشارکتی بگیرند. امروزه فضا، فضای مشارکتی است.
  • دخالت فرزندان: زوج‌ها برخی اوقات به فرزندان‌شان بیش از اندازه بها می‌دهند، به طوری که تصمیمات را فرزندان بر عهده می‌گیرند تا جایی که حتی زن و شوهر به دلیل توقعات بالای فرزندانشان لحظه‌ای نمی‌توانند با همسرشان خلوت كنند.
Booteek بازدید : 138 پنجشنبه 03 اسفند 1391 نظرات (0)

پائولو کوئیلو را نویسنده عوام یا نویسنده گوگلیست می خوانند چرا که وی طرفدار انتشار نسخه اینترنتی کتاب هایش است و در بین مردم عامه در سراسر جهان شهرت دارد.

وی زندگی و جوانی سختی را پشت سر گذاشته و در حال حاضر کمتر کسی از اهالی کتاب و رمان هستند که نشناسندش. اگرچه منتقدانی هم دارد که کتاب هایش را فاقد ارزش هنری میدانند. اما بی شک جملات سحر انگیزش با وجود ترجمه های ناقص و غیر حرفه ای بر مخاطب ایرانی اثر کرده و طرفداران زیادی دارد و کتاب هایش جزو پرفروش ترین کتابهای 20 سال اخیر است.

آثار کوئیلو به اعتراف خودش، تحت تاثیر شیوه ی زندگی پر فراز و نشیب او بوده است. در برخی از این آثار، زندگی خود را بیان می کند و در برخی دیگر، تاثیراتی را که از آن زندگی گرفته است.

جملات زیر از کتاب "کیمیاگر" پائولو کوئیلو انتخاب شده اند:


 

1. بزرگترین دروغ عالم: در مرحله ای از زندگی کنترل آنچه بر سرمان می آید از دستمان خارج می شود و سرنوشت هدایت آن را بر عهده می گیرد.

2. در مرحله ای از زندگی آدمها، هر چیزی روشن و امکان پذیر است. آنها نه از خیالبافی و نه از آرزوی کارهایی که می خواهند در زندگیشان رخ دهد، هراسی ندارند. اما با گذشت زمان، نیرویی مرموز آنها را متقاعد می کند که دسترسی به افسانه شخصی شان غیر ممکن است.

3. هرکس که باشی یا هر کاری که انجام دهی وقتی واقعاً از صمیم قلب چیزی را بخواهی، آنگاه این خواسته تو از روح جهان سرچشمه می گیرد و تو مأمور انجام آن بر روی زمین می شوی.

4. یکنواختی ایام برای آدمها باعث می شود متوجه چیزهای خوبی که هر روز با طلوع خورشید در زندگیشان اتفاق می افتد، نشوند.

5. خداوند برای هرکس در زندگی مسیری قرار داده است که باید آن را طی کند. کافی است نشانه هایی را که خداوند بر سر راهت قرار داده، بخوانی.

6. هرگز قبل از اینکه چیزی را بدست آوری، وعده آن را به کس دیگری نده.

7. همه ی اتفاقات بین طلوع و غروب خورشید رخ می دهد.

8. همه ی آدمها دنیا را همان جور که می خواهند ببینند، می بینند، نه آنجوری که هست.

9. همیشه باید بدانی که چه می خواهی؟

10. چیزهایی هست که از عهده ی آن بر می آییم اما نمی خواهیم آنها را انجام دهیم.

11. گاهی نمی توان مسیر جریان رودخانه را عوض کرد.

12. هرگز از رویاهایت صرف نظر نکن، به دنبال نشانه ها برو...

13. از پیچ و خم های زیادی عبور کرده ایم ولی همواره به سوی مقصد خویش پیش می رویم.

14. از گذشته درس بگیر، در حال زندگی کن و به فکر آینده باش.

15. آدمها از اینکه به دنبال مهمترین رؤیاهایشان بروند می ترسند زیرا احساس می کنند شایسته آن رؤیاها نیستند و قادر نخواهند بود به آنها برسند.

16. همه آنهایی که سعادتمندند خدا را در دل دارند و سعادت در یک دانۀ شن صحرا هم پیدا می شود.

17. سپیده درست بعد از تاریکترین ساعات شب می دمد.

18. اگر بزرگترین گنجهای عالم را در اختیار داشته باشی و از آنها برای دیگران حرف بزنی ، به ندرت حرفت را باور می کنند.

19. وقتی سعی کنیم از اینکه هستیم بهتر باشیم موجودات دور و بر ما هم بهتر می شوند.

Booteek بازدید : 149 چهارشنبه 02 اسفند 1391 نظرات (0)
1.صبح ها که از خواب بیدار می شوید، دستگاه عیب سنج و ایرادگیر وجودتان را از کار بیندازید. قول می دهم؛ خورشید درخشان تر، پرنده ها خوش آوازتر، مردم مهربان تر و حتی کسب و کارتان پربرکت تر خواهد شد.

2.
در معادلات زندگی هیچ گاه از علامت منفی استفاده نکنید، به خاطر داشته باشید که تفکر منفی از آن چنان قدرتی برخوردار است که می تواند با قرار گرفتن در پشت یک معادله بزرگ زندگی، همه علامت های مثبت آن را تغییر داده و مانند خود منفی بسازد.

3.
هیچ گاه در گره زدن طناب پاره شده دوستی تعلل به خرج ندهید، گاهی اوقات غرور بیجا سبب می شود که حتی همسران خوب توجهی به گسستگی ریسمان بین خود ننمایند. مطمئن باشید گره زدن به خاطر کمتر نمودن طول طناب، نزدیکی را بیشتر می کند.

4.
آنتن های ذهن تان را تنها به سوی ایستگاه هایی تنظیم کنید که شبانه روز امواج مثبت پخش می کند، کاری کنید که کارکنان ایستگاه های منفی از شدت بیکاری اخراج شوند.

5.
دلتان را تبدیل به اقیانوسي آرام نمایید نه یک مرداب ناچیز. فکر نمی کنید حتی تصور اقیانوس هم احساسی از عظمت و پهناوری را در دل ایجاد کند؟ آنها که دل هایشان مرداب است با کوچک ترین حادثه ای به تلاطم می افتد، برعکس کسانی که شدیدترین گرداب ها و جریان های حوادث هم آرامش شان را بر هم نخواهد زد.

6.
سعی کنید قلبی مقاوم داشته باشید، قلبی که مقابل گرم و سرد حوادث و ضربه های عاطفی همچون ظروف چینی با اندک ضربه ای خرد نشود.

7.
تجربه های تلخ و شیرین زندگی را مانند يك درس فهمیدنی بدانید و نه حفظ کردنی، چرا که مطالب حفظ شده پس از مدت زمانی در ذهن پاک می شوند.

8. همواره مصمم باشید تا با استفاده از جلا دهنده هایی همچون دعا و نیایش روح و روانتان را پاکی و طراوت بخشید.
Booteek بازدید : 136 سه شنبه 01 اسفند 1391 نظرات (0)
باور افراد درباره پول، نقشی به مراتب بزرگتر از آنچه که اکثرشان تصور می کنند، در سطح ثروت و لذت و رضایتشان از آن ثروت، بازی می کند. یکی از دلایلی که خیلی از مردم پول ندارند این است که مدام دارند بی سروصدا یا آشکارا، آن را محکوم می کنند. در واقع، بیشتر مردم تصور نمی کنند که باورهایشان در موفقیت مالی یا عدم آن، نقش داشته باشند، بیشتر مردم هرگز در مورد باورهایشان فکر هم نمی کنند. ما فقط طبق باورهایمان اقدام می کنیم.

دارم نمونه هایی از باورهای محکوم به شکست را جمع می کنم، همانطور که سنجاب ها برای زمستان و برای مدتی مدید، بادام جمع می کنند. در این مقاله، چندین باور واقعی درباره پول را از افراد حقیقی شرکت کننده در کارگاه ها و کلاس های واقعی، ارایه می دهم.

این باورها، جریان پول را به درون زندگی های بی شماری قطع می کنند یا آن را به جریانی باریک و بسیار ناچیز، کاهش می دهند. بعضی از این باورها برایتان آشنا هستند و بعضی دیگر آنقدر خاص و استثنایی اند که عجیب و غیرعادی به نظر می رسند. گاهی وقت ها، یک باور می تواند برای یک نفر زندگی بخش باشد و برای یکی دیگر، نابودکننده زندگی. از اول تا آخر این فهرست را بخوانید و ببینید آیا با هیچ یک از این باورها احساس نزدیکی می کنید یا نه.


پول، منشا همه بدی ها و پلیدی هاست.

اگر آدم موفقی باشم، مردم از من متنفر می شوند.

اگر یک میلیون به دست آورم، ممکن است آن را از دست بدهم و بعد، احساس حماقت کنم و برای همیشه از خودم بیزار شوم.

اگر خیلی بیشتر از حد نیازم پول به دست آورم، افراد زیادی مجبورند بدون پول سر کنند.

کمتر به دست آوردن پول، بهتر از این است که مسوول رنج و سختی فرد دیگری باشم.

اگر پول زیادی به دست آورم، به پدرم، که هرگز پول زیادی کسب نکرد، خیانت خواهم کرد.

ثروتمندان، ثروتمندتر می شوند.

فقرا، فقیرتر می شوند.

رابطه برقرار کردن با پول، سخت است.

پول درآوردن، سخت است.

برای پول پس انداز کردن باید از خیلی چیزها صرفنظر کرد و بدون خیلی چیزها گذران کرد.

نمی توانم هم پول داشته باشم و هم وقتِ آزاد.

پول، معنویت را از بین می برد.

باید خیلی کارهایی را که دوست نداری، انجام دهی تا پولدار شوی.

من پول کافی برای قسمت کردن یا بخشیدن ندارم.

قبول کردن پول، مرا مقید می کند.

بهتر است کمتر از حقم پول به دست آورم و از شرایط سخت رها شوم.

برای اینکه فرد با ارزشی باشم باید در ازای پول کمتر، بیشتر از دیگران کار کنم.

پول داشتن، مانع خوشحال بودن و شادمانی انسان است.

پول، فساد در پی دارد.

هرگز پول کافی نخواهم داشت.

بهترین کار این است که فقط پول کافی برای گذرانِ زندگی بخواهم.

همانقدر پول به دست می آوریم که مستحقش هستیم و حقمان است.

کار درست این است که نسبت به هر یک ریال پولمان، هوشیار باشیم.

اگر زن باهوش و زرنگی بودید، تا الان برای خودتان امکانات یک زندگی راحت را فراهم می کردید.

اگر انسان باهوش و زیرکی بودید، تا الان با یک مرد ثروتمند ازدواج کرده بودید.

من همیشه اجاره نشین هستم؛ صاحبخانه شدن غیرممکن است.

هرگز نمی خواهم دیگران بدانند خیلی پول دارم، زیرا مردم با افراد ثروتمند، خوب رفتار نمی کنند.

اگر خیلی پول درآورم، مردم فکر می کنند شیاد و کلاهبردارم.

فرد دیگری درون من است که همه پول هایم را خرج می کند.


اگر با هر یک از این باورها احساس نزدیکی می کنید، یکی یکی شان را مورد بررسی قرار دهید و به این سه سوال مربوط به هر باور، پاسخ دهید.


-
چرا به این باور اعتقاد دارم؟

- آیا درست است؟

- اگر به چنین باوری معتقد نبودم، ممکن بود نگران چه پیشامدی باشم؟


با پاسخ دادن به این سه سوال معنی دار درباره هر باور، می توانید آن باور را از ذهنتان بیرون کنید و رها شوید تا به دنبال علایق و خواسته هایتان بروید. همچنین، آزاد خواهید بود تا هم ببخشید و هم دریافت کنید. همین الان دست به کار شوید و بی وقفه روی این باورها کار کنید.
Booteek بازدید : 123 دوشنبه 30 بهمن 1391 نظرات (0)
الله
خدا
The Name Of God


الرحیم
مهربان
The Mercifull

الرحمن
بخشاینده
The Beneficent

الملک
پادشاه
The King

القدوس
مقدس
The Holy

الجبار
توانگر
The Compeller

العزیز
باشکوه
The Mighty

المهیمن
نگهدارنده
The Protector

المؤمن
اطمینان دهنده
The Guardian Of Faith

السلام
پاک و سلامتی بخش عالم
The Source Of Peace

الغفار
همیشه بخشاینده
The Forgiver

المصور
نگارگر، صورتگر
The Fashioner

البارئ
درست
The Evolver

الخالق
آفریننده
The Creator

المتكبر
بسیار بزرگ
The Majestic

العلیم
داناترین
The All Knowning

الفتاح
گشاینده (پیروزکننده)
The Opner

الرزاق
همیشه روزی دهنده
The Provider

الوهاب
نیک بخشاینده
The Bestover

القهار
فروکاهنده
The Subduer

المعز
عزیزکننده
The Honourer

الرافع
(به سوی خود) بالا برنده
The Exalter

الخافض
پست کننده، خوار کننده
The Abaser

الباسط
گستراننده، فراخ کننده روزی
The Expender

القابض
می‌راننده، بیرون کشنده جان‌ها
The Constrictor

العدل
بینهایت عادل
The Just

الحكم
دادگر
The Judge

البصیر
بیناترین
The All Seeing

السمیع
شنواترین
The All Hearing

المذل
خوارکننده
The Dishonourer

الغفور
بسیار بخشاینده
The All-Forgiving

العظیم
بی‌انتها
The Great One

الحلیم
بسیار بردبار
The Forbearing One

الخبیر
آگاه‌ترین
The Aware

اللطیف
آن‌که بر بندگانش لطف دارد
The Subtle One

المغیث
نگاه دارنده، یاور
The Maintainer

الحفیظ
نگهدارنده
The Preserver

الكبیر
بزرگ‌ترین
The Most Great

العالی
بلند مرتبه
The Most High

الشكور
بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است عمل کوچک را)
The Appreciative

المجیب
پاسخگو
The Responsive

الرقیب
نگهبان، بیننده و آماده
The Watchfull

الكریم
بسیار بخشنده
The Generous One

الجلیل
بسیار گرانقدر
The Sublime One

الحسیب
شمارنده
The Reckoner

الباعث
برانگیزنده مردگان
The Resurrector

المجید
بسیار لایق ستایش(در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان است)
The Most Glorious One

الودود
دوست
The Loving

الحكیم
فرزانه، بسیار خردمند
The Wise

الواسع
گسترده، وسیع
The Far-Reaching

المتین
سخت (و نیز پاینده)
The Firm One

القوی
پرزور
The Most Strong

الوكیل
عهده دار همه امور بندگان و موجودات
The Trustee

الحق
راست، درست
The Truth

الشهید
بیننده
The Witness

المعید
بازگرداننده، دوباره زنده کننده
The Restorer

المبدئ
نخستین آفریننده
The Originator

المحصی
شمارنده
The Reckoner

الحمید
ستوده
The Praiseworthy

الواجد
یابنده
The Finder

القیوم
قائم به ذات (همه-آفریننده‌ای که کسی او را نیافرید)، پاینده
The Self-subsisting

الحی
زنده
The Alive

الممیت
می‌راننده، نابود کننده
The Creator Of Death

المحیی
زندگی بخش، هستی بخش
The Giver Of Life

القادر
توانا
The Able

الصمد
بی‌نیاز
The Eternal

الاحد
یگانه (خدایی جز او نیست)
The One

الواحد
یکتا سرپرستی که همه ولایتها از اوست
The Unique

الماجد
بزرگوار
The Noble

الأخر
واپسین، آخر فناکننده موجود
The Last

الاول
نخستین، اول پدیدارکننده وجود
The First

المؤخر
فراپس دارنده، پس گذارنده چیزها و نهنده آن‌ها بجای آن‌ها
The Delayer

المقدم
فراپیش کشنده
The Expediter

المقتدر
تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر
The Powerful

البر
نیکوترین
The Source Of All Goodness

المتعالی
خود ستوده
The Most Exalted

الولی
دوست، یار و نگهبان
The Governor

الباطن
پنهان، همه دربرگیرنده
The Hiddeen

الظاهر
آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز
The Manifest

مالك الملك
فرمانروای جهان
The Eternal Owner Of Sovereignty

الرؤوف
بسیار دلسوز و مهربان
The Compassionate

العفو
درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان
The Pardoner

المنتقم
انتقام گیر
The Avenger

التواب
همیشه توبه پذیر
The Acceptor Of Repentance

المغنی
بی‌نیاز کننده، بسنده
The Enricher

الغنی
توانگر
The Self-Sufficient

الجامع
گردآورنده
The Gatherer

المقسط
عادل
The Equitable

ذو الجلال والاكرام
دارای شکوه و بخشش
The Lord Of Majesty and Bounty

الهادی
رهنما
The Guide

النور
روشنی
The Light

النافع
سودمند
The Beneficial

الضار
آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت می‌شود)
The Distresser

المانع
بازدارنده
The Preventer

الصبور
شکیبا
The Patient

الرشید
راهنما، آموزگار و دانای بی‌خطا
The Guide To The Right Path

الوارث
مالک نهایی تمام مخلوقات
The Supreme Inheritor

الباقی
ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر)
The Everlasting

البدیع
سنجش ناپذیر، آفریننده
The Incomparable

تعداد صفحات : 25

درباره ما
سلام با تشکر از حسن انتخاب شما برای اینکه وبسایت Booteek رو برای بازدید انتخاب کردید وبسایت Booteek از شما بازدید کننده عزیز خواهش میکنه که به دلیل به روز بودن روزانه وبسایت از صفحات دیگر بازدید نمایید وبسایت Booteek هیچ ارتباطی با سایتها و وبلاگهای سیاسی و غیراخلاقی نداشته و به هیچ نهاد و گروهی وابسته نیست و هدفش تنها سرگرمی شما بازدید کننده عزیز هستش وبسایت Booteek لحظات خوشی رو برای شما بازدید کننده عزیز آرزو میکنه جهت ارتباط با مدیر Booteek با شماره 09337846273 تماس بگیرید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 241
  • کل نظرات : 25
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 90
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 29
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 119
  • بازدید ماه : 504
  • بازدید سال : 3,533
  • بازدید کلی : 39,704
  • کدهای اختصاصی
    log

    مترجم سایت

    مترجم سایت

    mouse code

    كد ماوس

    جاوا اسكریپت